جدول جو
جدول جو

معنی گنه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

گنه کردن
گناه کردن: چه گنه کردم و دیدی که تعلق ببریدی شده بی جرم و خطایی نه صوابست فراقش. (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گله کردن
تصویر گله کردن
شکوه کردن، شکایت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گره کردن
تصویر گره کردن
گره زدن عقده بستن، دگمه بستن، استوار کردن بند کردن
فرهنگ لغت هوشیار
شکایت کردن شکوه کردن: پس (طبیب) پیش پیغمبر آمد علیه السلام گله کرد که مرین بنده را برای معالجت اصحاب بخدمت فرستاده اند و در این مدت کسی التفاتی نکرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنه کرده
تصویر گنه کرده
تقصیر کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنگ کردن
تصویر گنگ کردن
لال کردن ابکم ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گند کردن
تصویر گند کردن
بوی بد دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گناه کردن
تصویر گناه کردن
مرتکب گناه شدن ارتکاب جرمی کردن خطا کردن بزه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گله کردن
تصویر گله کردن
Flock, Grumble
دیکشنری فارسی به انگلیسی
gromadzić się, marudzić
دیکشنری فارسی به لهستانی
собираться , ворчать
دیکشنری فارسی به روسی
збиратися , бурчати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
zich verzamelen, mopperen
دیکشنری فارسی به هلندی
झुंड बनाना , बड़बड़ाना
دیکشنری فارسی به هندی
무리 지다 , 불평하다
دیکشنری فارسی به کره ای
להתכנס , להתלונן
دیکشنری فارسی به عبری
群れる , 不平を言う
دیکشنری فارسی به ژاپنی
รวมกลุ่ม , บ่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
একত্রিত হোন , গুমগুম করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
جھنڈا بنانا , گلہ کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
رتف, تذمّر
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از آگاه کردن
تصویر آگاه کردن
مطلع کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رخنه کردن
تصویر رخنه کردن
رسوخ کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بزه کردن
تصویر بزه کردن
گناه کردن، خطا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بند کردن
تصویر بند کردن
اسیر کردن، دربند کردن، چسباندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنا کردن
تصویر بنا کردن
عمارت کردن ساختمان کردن
فرهنگ لغت هوشیار